دوست داشتن یه آدم میشه رمانتیک هم نباشه.
من واقعا دوستت دارم. 

من رفته بودم انجمن 
گفتن که نباید یه رابطه دوستی داشته باشی اگه میخوای بیا اینجا 
کرش کردم. رنگ باختم. 
بعدش من کات کردم 
و داشتم دیوونه میشدم به خاطر اینکه با تو وارد یه بازی عاطفی شده بودم. به خاطر اینکه اولین بارم بود. به خاطر اینکه بی تجربه بودم. به خاطر اینکه بودن ما مثل نبودن های دیگران بود ولی ما زیاد روش حساب باز کرده بودیم

 اونقدر هضم کاری که کرده بودم و "دوستت دارم" هایی که بدون پشتوانه برات خرح کرده بودم برام سخت بود که رفتم ایلام . رفتم چون آدم ضربه زدن به کسی نبودم. چون اهل سرکار گذاشتن کسی نبودم و حالا اتفاقی بود که افتاده بود، حالم وحشتناک بد بود! فکرر میکردم به تو ضربه زدم ، در حالی که نزده بودم. حتی اگه تو همین الان هم قبول نکنی این حرف رو. 

تو هم هیچ رقمه کوتاه نمیومدی و هرچی در چنته داشتی سر من خالی کردی! 
بعدش دوباره تو تلگرام حرف زدیم، قرار شد فقط رفیق باشیم. دوست باشیم نه رمانتیک. یادته؟ 

اولین بار که همدیگه رو دیدیم، توی ولیعصر رو یادته ؟ 


قرار بود فقط رفیق باشیم ها. 
من به عنوان هدیه یه زنجیر بهت دادم. 
میتونستیم همونجا فقط دوست باشیم . چون یه هدیه دوستانه بود فقط.
وقتی رسیدی خونه ازش یه قلب درست کردی! و عکسشو گذاشتی وبلاگ . تعجب کردم ،منطقا نمیخواستم اینجوری بشه! اما دلم فقط همینو میخواست 

من میدونستم نباید رابطه مون رو رمانتیک کنیم. از این کار تعجب کردم اما جلوش رو نگرفتم. چون اینجوری بیشتر خوش میگذشت. در واقع اراده ای برای این کار نداشتم. در واقع خودم هم میخواستم رمانتیک باشیم. در واقع دلم رو زدم به دریا. 

روز بعدش رفتیم پارک ارم، اونجا دست همو گرفتیم. شیطونیش از طرف تو بودها! اما منم از خدا خواسته بودم.نه نگفتم. دیگه یادم رفت چی میخواستم و حالا داره چی میشه.  قدم زدیم باهم و خوش میگذشت.
 
بعدش رفتیم روی اون نیمکته نشستیم توی کافه بلوار! 
بغض کردی گریه کردی برای پایان نامعلوم رابطه مون. برای اینکه حس میکردی من به یه دختر دیگه فکر میکردم. گفتی متنفرم از اون اسم! 

بعدش اتفاقهایی افتاد . 

چندین بار با هم بگو مگو داشتیم. همه اش سر سوء تفاهم ها بود. 
چندین بار کات کردیم و بازم به همدیگه این فرصت رو دادیم که برگردیم به این رابطه . 


همه ی این تجربیات ارزشش رو داشت. 
ما بهترین رابطه ی دنیا رو داشتیم چون به شناخت خودمون از خودمون کمک کرد. شاید نتونی درکش کنی این جمله رو. شعار و حرف مفت نیست این واقعیته. تو به یه رابطه نیاز داشتی تا خودت رو به خودت بشناسونه. منم  همینطور، به یه رابطه نیاز داشتم تا خودم رو به خودم بشناسونه. 
ما بردیم. برنده شدیم. 

ناراحت بودی از اینکه فکر میکردی من تورو به عنوان یار تمرینی انتخاب کردم و به قول خودت جدی نبودم! اما بعدها مطمئنن از این قضیه خوشحال میشی. چون من یار تمرینی بدی نبودم. آزارهایی که از ناحیه من بهت رسیده، از نوع مفید بوده. همینطور از طرف تو.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

PSROM همه چی موجوده طراحی وب / سئو کارافرینی دانشگاه ازاد اسلامی مشهد مجله اینترنتی, وبلاگ مجله ای جالب دانستنی های نوت بوک گروه تلگرام معرفی کالا simamarket Kristen وبلاگ علیرضا بدر