دیشب خودمو بردم زیر ذره بین نتیجه اش این شد:
من آدمی هستم که به تنبلی و راحت طلبی خو گرفته ام ؛ و خودمو به زحمت نمیندازم . قبل ترها تا این حد راحت طلب نبودم ؛ جدیدترها زیاد شده و جدیدترها خییلی زیادتر
به راحت ترین راه ممکن روزگار میگذرانم ؛ و این قدر این راحتی زیاد شده که به روحم هم رسیده و میشه گفت روحم هم شدیدا دنبال راحتیه
چطور؟
اینکه نمیخواد چیزی بر وفق مرادش باشه ؛ چیزی اذیتش کنه ؛ به خواسته هاش برسه ؛ و
و میدیدم که هر چقدر به سمتی راحتی جسم میرم ؛ به سمت راحتی روح هم کشیده میشم و از اون طرف از خدا فاصله ام زیاد و زیادتر میشه
امسال سال انقلاب علیه خودم هست
سالی که باید دست از راحت طلبی و تنبلی بردارم ؛ دست از روزمرگی گذراندن بردارم .
شاید در پس این انقلاب قله ی پیروزی باشد.
ان شاا.
درباره این سایت